تاریخ : سه شنبه 21 آذر 1391 | 07:10 ب.ظ | نویسنده : الیاس
بعد از گذشت هفته ها از مرگ ستار بهشتی هنوز زوایای تاریکی درون مرگ مشکوک این وبلاگ نویس وجود داره که اگر کسی کمی چشم هاش و باز کنه میبینه که همه چی خیلی راحت داره ماست مالی میشه و میره .
چرا باید کسی به جرم بیان افکار و نظرش محکوم به مرگ بشه ؟
آخه من نمیدونم کی باور میکنه یه جوان که تا دیروز سر پا بوده بر اثر شوک بمیره .
حالا اصلا میگیرم که این اتفاق افتاده و ستار بر اثر شوک مرده . ولی چه کسانی این شوک لعنتی و بهش وارد کردند ؟
آیا اگر ستار به جرم نکرده اش بازداشت نمی شد باز امکانش بود که بهش شوک وارد بشه و بمیره ؟
با برکناری یه مسئول یعنی ستار زنده میشه ؟
چه بسا خیلی وقت ها دیده شده که همین ادم هایی که در یه پستی گند میزنن یه چند وقتی برکنار میشن و بعد که به قول معروف آب ها از اسیاب میوفته توی یه پست دیگه ظاهر میشن .
امیدوارم خدا هم مثل ما مردم ایران باشه و به همین راحتی از سر تقصیر این ادم ها بگذره وگرنه خدا به دادشون برسه .
شعری در سوگ ستار بهشتی :
آرام بخواب اکنون تو ستار
دگر تمام شد همه درد هات
چرا اینگونه شد با تو رفتار ؟
چون حرف درد بود حرف هات ؟
چون نکردی واقعیت ها را تو انکار ؟
خاک ما گرفته بوی اجساد
تا سحر و صبح هم بگوییم اشعار
باز معنی ظلم میدهد افعال
ما مجرمیم به جرم تشفیش اذهان
حرفمان را نمیفروشیم با گرفتن انعام
تا کی ستار و ستار ها بمیرند ؟
دارد پر میشود چوب خط اعدام
نمیبینی چگونه تغییر میدهند جریان
آیا این باید باشد حال ایران ؟
موهایش سفید و پیر شد نسل جوان
پس کی ظهور میکنی تو امام زمان ؟
تو بیا دل خوش نکن به این آدم های مرسیه خون
به این عاشق های قلابی و مثلا اند جنون
نگاه به فریاد های حسین حسینشون نکن
مگه نمیبینی همه لال شدن برای حفظ جون
تو امروز نیستی ستار
چون جان فدای وطن کردی
شاید زنده می بودی اگر
جان فدای رهبر میکردی .
الیاس اهورا
پ ن : دوستان عزیز میتونن از لینک زیر در جمع کسانی که خواستار عدالت در مورد مرگ ستار بهشتی هستند قرار بگیرند
طبقه بندی: روزمرگی های ما،
برچسب ها: ستار بهشتی، شعری در سوگ ستار، ضوایع تاریک مرگ ستار، تا کی ستار و ستار ها بمیرند ؟، اشعار اجتماعی، شعر، الیاس اهورا،
تاریخ : چهارشنبه 28 تیر 1391 | 08:55 ب.ظ | نویسنده : الیاس
من را نترسان از اتش و دوزخ
برچسب ها: الیاس اهورا، شعر، اشعار اجتماعی، هنر داستان و شعر و ...، خانواده اهورا، شنیدن صداهایی دکه در اعماق چاه باز فریاد میزنند، اتش و دوزخ،
عمری بزرگ شدم در کشوری مثال برزخ
من حاصل نسلی سوخته ام
با اتش التیام دادم جای زخم
اتش گرفتم و فریاد کردم
از اعماق وجود هی هات کردم
عمری گذشت و تازه فهمیدم
عمر و خود را من بر باد کردم .
برچسب ها: الیاس اهورا، شعر، اشعار اجتماعی، هنر داستان و شعر و ...، خانواده اهورا، شنیدن صداهایی دکه در اعماق چاه باز فریاد میزنند، اتش و دوزخ،
.: Weblog Themes By Pichak :.